کليه حقوق نوشته های اين وبلاگ و وبلاگهای مرتبط با آن منجمله وبلاگ http://adasiha.blogspot.com/ در انحصار نگارندگان است و هرگونه نقل و اقتباس و کپی برداری بدون ذکر نام نگارنده به منزله ناديده گرفتن حقوق مولفين و قابل پيگرد می باشد.

یکشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۳

چند نوع لنز در چشمهای يک اپتومتريست: قسمت ششم

توريک يک روزه و خلاصی موقتی من از دست عينک!

مطلبی که در اينجا می نويسم را اميدوارم بخوانيد و صرفاً به عنوان به اشتراک گذاشتن يک تجربه قلمداد کنيد و به قول دوستی: هيچ پيام ديگری در اين نوشتار نيست غير از آنچه که حس کرده ام و شايد شما هم بخواهيد از آن مطلع شويد.

شايد مطلع باشيد که شغل فعلی من سفرهای مکرری را می طلبد. در سفرها هميشه چند جفت لنز يک روزه توريک همراه دارم. هر وقت لازم می شود، يک جفت را باز می کنم و شب آنرا دور می اندازم.
با اين لنزها من دو مشکل دارم:
يکی اينکه هر از چند گاه (هر دو سه ساعت يکبار)، احساس می کنم مژه ای در چشم دارم يا لبه های لنز روی ملتحمه راه می رود. اين احساس هربار دو - سه دقيقه بيشتر طول نمی کشيد ولی با اينوجود بعضی وقتها اين دو سه دقيقه درست در زمان های بحرانی قرار می گرفت. ديد با لنزهای توريک يک روزه، بسيار خوب بود ولی هر از چند گاه مجبور بودم با کمک پلک پايينی ام لنز را جابجا کنم تا لايه اشکی پشت لنز تهويه شود (تهويه اشک در پشت لنز در لنزهای هيدروژل چندان جالب نيست و همين موضوع يکی از علل ناراحتيهای گاهگاهی با لنزهای هيدروژل است). گاهی اوقات پيش می آيد که چند روز متوالی از اين لنزها استفاده کنم. در روز دوم (با يک جفت لنز نو)، راحتی لنز افزايش می يابد و هر 4-3 ساعت يکبار 3-2، دقيقه ناراحتی احساس می شود و تعداد ساعات تحمل کردن لنز در يک روز هم به 14-13 ساعات می رسد. اين موضوع برای من يک مفهوم دارد: اين لنز که يکی از بهترينها و جديدترين لنز هايدروژل دنيا است، ديد خوب و ساعات مصرف کافی را تامين می کند ولی در هر حال نياز به آداپتاسيون دارد. به عبارت ديگر متابوليسم چشم به نوعی در استرس قرار می گيرد. فقط يک چيز را نمی فهمم : من با Dk/t حدود 26 هم مشکل دارم (در حالت باز بودن چشم)، چطور مردم Dk/t نزديک به صفر را از ما می گيرند و مصرف می کنند؟
مشکل دوم من با لنزهای توريک يک روزه اين بود که گاهی وقتها در زمان سفر، موقعيتی پيش می آيد که ظهر يک يا دو ساعت بخوابم، يکی دو ساعتی که کاملاً گرانبها است و برای من (و شايد خيلی از همکاران) کاملاً کمياب و خواستنی است. و آنوقت است که محلول همراهم نيست و جالنزی هم غايب است چون بنا نيست که جالنزی و محلول همراهم باشد (از مزايای لنزهای يک روزه، به صفر رسيدن مراقبت از لنز است يعنی قاعدتاً جالنزی و محلول لنز را نياز نداريد).

يک روز جايی بودم که لازم بود لنز در چشمم باشد. لنزهای توريک يک روزه ای که همراهم برده بودم تمام شده بود و يک جفت لوترافيلکون A در کيفم داشتم (خيلی تصادفی).
لوترافيلکون را در چشمهايم گذاشتم و برايم جالب بود که بلافاصله ديد برقرار و آسايش چشم تامين بود. قبلاً هم دو سال پيش اين لنز را امتحان کرده بودم و احساس مشابه توريک يک روزه را با آن داشتم. ولی اينبار کاملاً راحت بودم. شب که شد تصميم گرفتم بگذارم لنزها در چشمهايم بمانند (بيشتر از روی کنجکاوی). اينکار را قبلاً (دو سال قبل) هم انجام داده بودم و دو سه شب لوترافيلکون A را در چشم نگه داشته بودم و بسيار راحت بود ولی اينبار راحتتر از دو سال پيش بود. در قسمت آينده برايتان در مورد تجربه يکماهه خودم با لوترافيلکون A جزئيات کاملی را تقديم خواهم نمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر