همانطور که قبلاً صحبت شد، لنزهای نسل دوم، يعنی لنزهای ساخته شده از جنس پلی متیل متا آکريلات PMMA، اساساً نفوذپذيری نسبت به اکسيژن ندارند و باعث خفگی قرنيه می شوند. اين لنزها علاوه بر سفت بودن و ناراحت بودن، مشکل ديگری نيز دارند، که عبارتست از ضعف آنها از نظر آبدوستی (سطح آنها خوب خيس نمی شود). اما برتری آنها در اين است که راحت تراشيده می شوند، بعد از تراشيدن قابل پوليش و تصحيح هستند و بخوبی روی چشم حرکت می کنند.
لنزهای نسل چهارم (سيليکون الاستومر)، از نظر ضريب انتقال اکسيژن (Oxygen Permeability)، درست نقطه مقابل PMMA هستند. Dk بسيار عالی، حرکت بسيار بد، نرمی قابل قبول و نهايتاً سخت بودن توليد اين لنزها، صفات اصلی است که می توان برای آنها توصيف نمود. اگر می شد خوبيهای نسل 2 را با خوبيهای نسل 4 ترکيب کنيم، شايد لنزی حاصل می شد که Dk خوب، حرکت خوب، نرمی خوب و رطوبت پذيری قابل قبولی داشته باشد و روش توليد آنهم چندان پيچيده نباشد. اين بود آرزوی عده ای از دانشمندان. بودند کسانيکه آرزويی بهتر از اين را نيز در سر می پروراندند. آرزويی به ظاهر نشدنی که حتی فکر کردن به آن نيز جسارت می خواست: ترکيب کردن نسل سوم با نسل چهارم، که در مورد آن، بحث مفصلی در هفته های آینده خواهيم داشت.
با ترکيب کردن نسل 2 و 4 ، ماده ای بدست آمد که قابليتهای خوب تراشکاری و توليد آسان و همچنين حرکت بهتر روی چشم را از PMMA به ارث برده بود و Permeability (Dk) قابل قبول را از سيليکون الاستومر به همراه داشت. واقعيت اين است که Dk بدست آمده در اين لنزها، برای آن زمان يعنی سال 1974 بی نظير بود و انقلابی را به همراه داشت. بهمين علت اين لنزها نام Rigid Gas Permeable و کنيه RGP را به خود اختصاص دادند.
شنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر