چرا مشکلات لنزهای نرم تا به حال به اين شکل مطرح نشده؟
يا به عبارت ديگر
چرا بحث داغ امروز محافل علمی کنتاکت لنز، کمبود اکسيژن لنزهای هايدروژل است و از چه زمانی اين بحث جدی شده؟داستان از آنجا بطور جدی شروع شد که در سال 1984، دانشمندی استراليايی که در آنزمان گمنام بود متوجه شد که ميزان اکسيژن رسانی بسياری از لنزهای هايدروژل آنقدر پايين است که عملاً مانع از متابوليسم صحيح قرنيه می شود. اين متابوليسم عهده دار چند مسئوليت حياتی برای سلامت قرنيه است:
1) بهم متصل نگهداشتن سلولهای اپی تليوم قرنيه به منظور برقرار نگهداشتن سد اپی تليال در برابر نفوذ ميکروبها و آب به درون قرنيه
2) حفظ کردن سفتی (قوام) استرومای قرنيه که برای مقاوم ماندن قرنيه در برابر ضربات و يا حتی فشار ناشی از پلک زدن و حرکات چشم کاملاً ضروری است
3) حفظ کردن سفتی (قوام) استرومای قرنيه که برای سالم نگه داشتن اندوتليوم قرنيه، اهميت حياتی دارد
4) حفظ کردن عملکرد اندوتليوم قرنيه به عنوان سدی در برابر نفوذ مايعات داخل چشمی به داخل قرنيه (برای برقرار ماندن اين عملکرد بايد سلولهای اندوتليوم کاملاً کيپ همديگر باشند و محکم به يکديگر بچسبند و اين موضوع نيازمند صرف انرژی است و لذا نيازمند فرايندهای توليد کننده انرژی يعنی همان متابوليسم است).
همانطور که می دانيد متابوليسم در شرايط طبيعی نيازمند مصرف اکسيژن است و در واقع متابوليسم چيزی نيست جز مجموعه ای از فعل و انفعالات شيميايی که باعث آزاد شدن انرژي می شود و معمولاً در حضور اکسيژن انجام می شود. اگر اکسيژن موجود نباشد، چاره ای نخواهد بود جز بکارگيری نوع ديگری از متابوليسم یعنی متابوليسم بدون اکسيژن يا متابوليسم بی هوازی که اصطلاحاً Anaerobic Metabolism نيز ناميده می شود. اين متابوليسم دو مشکل دارد. اولاً، ناقص است و بهره وری متابوليسم در حضور اکسيژن را ندارد و ثانياً باعث توليد اسيد لاکتيک می شود. آنچه که در سال 1984 کشف شد اين بود که با افت ميزان اکسيژن دريافتی در قرنيه، بخشی از متابوليسم بصورت بی هوازی انجام می شود و در نتيجه اين سوخت وساز ناقص، اسيد لاکتيک در داخل بافت قرنيه ترشح می شود. در سال 1998 دو دانشمند ديگر با نامهای Bonanno و Harvitt در دانشگاه برکلی کاليفرنيا تحقيقاتی را انجام دادند که امروزه به عنوان معيار جديدی برای مصرف کنتاکت لنز محسوب می شود. قبل از اينکه اين معيار را معرفی کنم لازم است جزئيات بيشتری در مورد Dk و Dk/t یا توان عبوردهی اکسيژن در لنزها بدست آوريم. در شماره بعدی اين دو مفهوم را بطور کامل و به زبان کاملاً ساده بررسی خواهيم کرد و سپس معیارهای Holden & Morgan 1984 و Bonanno & Harvitt 1998 را معرفی خواهم کرد. اين شوع انقلابی است در روش مصرف کنتاکت لنز. حتماً شماره بعدی را بخوانيد. اگر مايل باشيد می توانيد سری به وبلاگ ایرانسافتلنز بزنيد و در آخرهای صفحه آيکون View Photoalbum را پيدا کنيد و روی آن کليک کنيد. سپس در منوی سمت چپ تصوير روی عبارت Contact Lenses کليک کنيد. تعدادی تصوير نمايان خواهد شد. تصوير وسط رديف اول متعلق به دکتر هولدن است و تصوير سمت راست رديف اول مربوط به صفحه اول مقاله غوغا برانگيز Harvitt و Bonanno است.
پنجشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۲
یکشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۲
مطلب دنباله دار در مورد عدسيهای تماسی قسمت ششم
وقت آن رسيده که معايب لنزهای نرم را بررسی کنيم. اميدوارم نگوييد که لنزهای نرم هيچ مشکلی ندارند. علم و صنعت بدون شک بدنبال ساخت لنرهای ايده آل هستند ولی اين موضوع تا به حال امکانپذير نشده. خود مسئولين صنايع و اهل علم هم می دانند که شايد هيچوقت ساختن يک لنز ايده آل امکانپذير نشود. کلاً کار همه ما منجمله کار هر توليد کننده ای، گام برداشتن به سمت ايده آل است و نه رسيدن به آن.
عمده ترين اشکال لنزهای هايدروژل، ناتوانی آنها در عبور دادن اکسيژن است. اين موضوع در ابتدای امر يعنی زمانيکه لنزهای هايدروژل برای اولين بار توليد شدند، چندان مهم به نظر نمی رسيد ولی بتدريج با بروز مجموعه ای از عوارض جانبی، تلاش اهل علم روی کشف علت یا علل اين عوارض متمرکز شد. در مورد چيستی اين عوارض و مکانيزم پيدايش آنها، انشالله اگر فرصتی باشد در مراحل بعدی صحبت خواهيم کرد. يکی از اين عوارض Neovascularization است که از منطقه ليمبال شروع می شود و بتدريج به سمت مرکز قرنيه رشد می کند و باعث خراب شدن ديد می شود. به علت جلوه ظاهری، نئوواسکولاريزاسيون زودتر از ديگر عوارض کمبود اکسيژن مورد توجه قرار گرفت.
آنچه که در طی سالهای اخير باعث تحولات جدی یا بهتر است بگويم بسيار جدی در روش مصرف لنزهای نرم شده، عوارضی است که کمبود اکسيژن، در لايه های مختلف قرنيه بوجود می آورد. شل شدن پيوند بين سلولهای سطح اپی تليوم قرنيه و نهايتاً ريزش تعدادی از آنها، نرم شدن تدريجی و رو به رشد استرومای قرنيه و چين خوردن استروما تنها آغاز مشکلات ناشی از کمبود اکسيژن است. چين خوردن استروما موضوع بسيار مهمی است چرا که اندوتليوم قرنيه مستقيماً به استروما تکيه می کند. بدينترتيب اگر استروما چين بخورد، اندوتليوم هم چين می خورد. فکر می کنم در مورد اهميت سالم ماندن اندوتليوم احتياجی به توضيح نباشدو اين لايه فقط در دوره جنينی شکل می گيرد و پس از تولد ابداً قادر به بازسازی خود از طريق توليد سلولهای جديد نيست. بدتر از همه اينکه بر خلاف اپی تليوم و استرومای قرنیه، اندوتليوم از تنها يک لايه سلول تشکيل شده. در موارديکه تروما (هر نوع آسيب بافتی) اتفاق بیافتد، دو راه بيشتر وجود ندارد: 1) سلولهای جديدی بوجود آيند و جايگزين سلولهای معيوب شوند، 2) سلول های آسيب ديده از بين بروند و بقیه سلولهای سالم به نحوی جای سلولهای از دست رفته را بگيرند يعنی هر سلول سالم مساحت بيشتری را تحت پوشش خود بگيرد. در اندوتليوم قرنيه راه اول به طور کل وجود ندارد و راه دوم به علت محدوديت تعدادسلولها یسيار محدود است. نتيجه اينکه، اندوتليوم (آندوتليوم) به دو علت کاملاً آسيب پذير است: اولاً عدم امکان تکثير سلولی برای جبران سلولهای از دست رفته، و دوماً تک لایه بودن اين بافت که باعث می شود ذخيره سلولی قرنيه برای پر کردن جای سلولهای از دست رفته محدود باشد.
نتيجه گيری اين قسمت: لنزهای هايدروژل عموماً، و انواع کم آب آن به طور کاملاً بحرانی، از نظر عبور اکسيژن دچار کمبود هستند و اين کمبود اکسيژن باعث بروز آسيبهای غير قابل برگشت در اندوتليوم قرنيه می شود. آسيبهای ناشی از کمبود اکسيژن، باعث شکسته شدن سد اپیتليال و نفوذ باکتريها به درون قرنيه و بروز عفونتهای قابل درمان چشمی می شوند. استروما نيز نرم می شود ولی قابليت بازسازی خوبی را دارد. مهم آسيب ديدگی اندوتليوم است که درمان پذير نيست و فقط در مراحل خيلی پيشرفته بيمار آنرا حس می کند و قبل از رسيدن به مرحله بحرانی، هيچگونه علايم ماکروسکوپيک ظاهری و یا احساس ناراحتی را بوجود نمی آورد. آسيبی که امروز به اندوتليوم وارد می شود، با آسيب ده يا بيست يا سی سال ديگر، جمع می شود و اگر امروز از لنز غلط استفاده کنيم،ممکن است امروز هيچ ناراحتی را حس نکنيم ولی در سالهای بعد "دودش به چشممان" خواهد رفت.
در قسمت بعدی خواهيد خواند که چرا اين موضوع تا به حال مطرح نشده و راه چاره چيست
عمده ترين اشکال لنزهای هايدروژل، ناتوانی آنها در عبور دادن اکسيژن است. اين موضوع در ابتدای امر يعنی زمانيکه لنزهای هايدروژل برای اولين بار توليد شدند، چندان مهم به نظر نمی رسيد ولی بتدريج با بروز مجموعه ای از عوارض جانبی، تلاش اهل علم روی کشف علت یا علل اين عوارض متمرکز شد. در مورد چيستی اين عوارض و مکانيزم پيدايش آنها، انشالله اگر فرصتی باشد در مراحل بعدی صحبت خواهيم کرد. يکی از اين عوارض Neovascularization است که از منطقه ليمبال شروع می شود و بتدريج به سمت مرکز قرنيه رشد می کند و باعث خراب شدن ديد می شود. به علت جلوه ظاهری، نئوواسکولاريزاسيون زودتر از ديگر عوارض کمبود اکسيژن مورد توجه قرار گرفت.
آنچه که در طی سالهای اخير باعث تحولات جدی یا بهتر است بگويم بسيار جدی در روش مصرف لنزهای نرم شده، عوارضی است که کمبود اکسيژن، در لايه های مختلف قرنيه بوجود می آورد. شل شدن پيوند بين سلولهای سطح اپی تليوم قرنيه و نهايتاً ريزش تعدادی از آنها، نرم شدن تدريجی و رو به رشد استرومای قرنيه و چين خوردن استروما تنها آغاز مشکلات ناشی از کمبود اکسيژن است. چين خوردن استروما موضوع بسيار مهمی است چرا که اندوتليوم قرنيه مستقيماً به استروما تکيه می کند. بدينترتيب اگر استروما چين بخورد، اندوتليوم هم چين می خورد. فکر می کنم در مورد اهميت سالم ماندن اندوتليوم احتياجی به توضيح نباشدو اين لايه فقط در دوره جنينی شکل می گيرد و پس از تولد ابداً قادر به بازسازی خود از طريق توليد سلولهای جديد نيست. بدتر از همه اينکه بر خلاف اپی تليوم و استرومای قرنیه، اندوتليوم از تنها يک لايه سلول تشکيل شده. در موارديکه تروما (هر نوع آسيب بافتی) اتفاق بیافتد، دو راه بيشتر وجود ندارد: 1) سلولهای جديدی بوجود آيند و جايگزين سلولهای معيوب شوند، 2) سلول های آسيب ديده از بين بروند و بقیه سلولهای سالم به نحوی جای سلولهای از دست رفته را بگيرند يعنی هر سلول سالم مساحت بيشتری را تحت پوشش خود بگيرد. در اندوتليوم قرنيه راه اول به طور کل وجود ندارد و راه دوم به علت محدوديت تعدادسلولها یسيار محدود است. نتيجه اينکه، اندوتليوم (آندوتليوم) به دو علت کاملاً آسيب پذير است: اولاً عدم امکان تکثير سلولی برای جبران سلولهای از دست رفته، و دوماً تک لایه بودن اين بافت که باعث می شود ذخيره سلولی قرنيه برای پر کردن جای سلولهای از دست رفته محدود باشد.
نتيجه گيری اين قسمت: لنزهای هايدروژل عموماً، و انواع کم آب آن به طور کاملاً بحرانی، از نظر عبور اکسيژن دچار کمبود هستند و اين کمبود اکسيژن باعث بروز آسيبهای غير قابل برگشت در اندوتليوم قرنيه می شود. آسيبهای ناشی از کمبود اکسيژن، باعث شکسته شدن سد اپیتليال و نفوذ باکتريها به درون قرنيه و بروز عفونتهای قابل درمان چشمی می شوند. استروما نيز نرم می شود ولی قابليت بازسازی خوبی را دارد. مهم آسيب ديدگی اندوتليوم است که درمان پذير نيست و فقط در مراحل خيلی پيشرفته بيمار آنرا حس می کند و قبل از رسيدن به مرحله بحرانی، هيچگونه علايم ماکروسکوپيک ظاهری و یا احساس ناراحتی را بوجود نمی آورد. آسيبی که امروز به اندوتليوم وارد می شود، با آسيب ده يا بيست يا سی سال ديگر، جمع می شود و اگر امروز از لنز غلط استفاده کنيم،ممکن است امروز هيچ ناراحتی را حس نکنيم ولی در سالهای بعد "دودش به چشممان" خواهد رفت.
در قسمت بعدی خواهيد خواند که چرا اين موضوع تا به حال مطرح نشده و راه چاره چيست
توضيح: از تمامی همکاران گرامی خاضعانه تقاضا دارم بحث مطرح شده در "مطلب دنباله دار در مورد عدسيهای تماسی قسمت ششم" را مورد بررسی قرار دهند. از خوانندگان محترم غير همکار نيز خواهشمندم دقت فرماييد که مباحث مطرح شده در اين قسمت مخصوص افراد حرفه ای است و هدف از طرح اين مطلب انتقال و يا تکرار مفاهيم علمی است. کسانی که لنز تجويز می کنند تمام اطلاعات را بکار می گيرند تا چشمهای شما در امان باشند. اما شما هم به عنوان مصرف کننده لنز، بايد بطور دقيق آموزشهايی را که به شما می دهند رعايت کنيد. افراد ذيصلاح تجويز لنز به شما آموزش هايی را در مورد نحوه مصرف و نگهداری لنز می دهند. اگر مطابق آموزشها اقدام کنيد، شانس بروز مشکل با لنز کمتر از مخاطرات روزمره است. اگر پليس از خطرات رانندگی و يا حتی تصادفات صحبت کند مطلقاً به اين معنا نيست که شما نبايد از اتومبيل استفاده کنيد. من و همکاران اپتومتريست موظف هستيم کوچکترين خطرها را بررسی کنيم تا خدمت صحيحی به شما کرده باشيم. شما هم بايد محبت کنيد و لنز را از مراکزی تهيه کنيد که آموزش صحيح مطابق با اطلاعات روز به شما بدهند. باز هم تاکيد می کنم که اگر آموزشهايی که به شما داده می شود را رعايت کنيد، انشاالله هرگز دچار مشکل نخواهيد شد. ما هم عهده دار بررسی راههای بهبود اين خدمات خواهيم بود و يک راه بهبود خدمات بررسی موارد نادری است که در جهان اتفاق می افتد.
راه شناسايی مراکز ذيصلاح تجويز لنز از مراکز غير ذيصلاح هم بسيار ساده است: اگر لنز برايتان تجويز شد و اطلاعات و آموزش صحيح و کافی شامل نحوه مراقبت و مصرف لنز نيز به شما داده شد، با يک مرکز واقعاً ذيصلاح و واقعاً متعهد روبرو هستيد. ولی اگر لنز به شما داده شد و هيچ اقدامی برای آموزش انجام نشد، توصيه می کنم ذيصلاح بودن و متعهد بودن آن مرکز را بيشتر بررسی فرماييد. اين موضوع در مورد لنزهای رنگی بدون نمره هم صادق است. نمره لنز مهم نيست، تماس داشتن آن با چشم مهم است.
راه شناسايی مراکز ذيصلاح تجويز لنز از مراکز غير ذيصلاح هم بسيار ساده است: اگر لنز برايتان تجويز شد و اطلاعات و آموزش صحيح و کافی شامل نحوه مراقبت و مصرف لنز نيز به شما داده شد، با يک مرکز واقعاً ذيصلاح و واقعاً متعهد روبرو هستيد. ولی اگر لنز به شما داده شد و هيچ اقدامی برای آموزش انجام نشد، توصيه می کنم ذيصلاح بودن و متعهد بودن آن مرکز را بيشتر بررسی فرماييد. اين موضوع در مورد لنزهای رنگی بدون نمره هم صادق است. نمره لنز مهم نيست، تماس داشتن آن با چشم مهم است.
شنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۲
مطلب دنباله دار در مورد عدسيهای تماسی قسمت پنجم
در قسمتهای قبلی در باره چندين نوع لنز با هم صحبت کرديم و در مجموع انواع زير را بررسی کرديم
1) لنزهای ساخته شده از جنس شيشه در سال 1887
2) لنزهای پلاستيک سختPMMA، 1936
3) لنزهای نرم از نوع HEMA ، 1960
4) لنزهای سيليکون الاستومر، 1965
5) لنزهای RGP ، 1974
6) لنزهای سيليکون هايدروژل، 1998
در فاصله ای که من در حال مقدمه چينی بودم، آقای عليميرزايی در شماره مورخ 20 سپتامبر مطلبی را در مورد GPC و تعويض مکرر عدسيهای تماسی عنوان کردند. در اين قسمت کمی درباره لنزهای نرم نوع HEMA صحبت خواهيم کرد تا زمينه برای باز کردن بحث بسيار مهمFrequent Replacement یا تعويض مکرر لنزها مهيا شود.
همانطور که در فهرست بالا می بينيد، سومين نسل عدسيهای تماسی همان لنزهايی است که شايد بتوان آنها را متداولترين لنزهای امروز ايران بدانيم. علت شهرت اين لنزها، راحت بودن روش تجويز و راحتی نسبی مصرف کننده بود. شايد کمتر به ياد آوريم که اين لنزها برای اولين بار در سال 1960 اختراع شدند و امروزه 43 سال از ابداع آنها می گذرد. کاری که Witcherle ، چشم پزشک اهل چکسلواکی انجام داد بسيار با اهميت بود چرا که ماده ای که بدست آورده بود به آسانی قابل تراش بود. اين ماده در ابتدا بصورت جامد تراشکاری می شود و سپس با روش بخصوصی آبگيری آن انجام می شود. اما نکته جالب توجه اين بود که دولت چکسلواکی به او اجازه فعاليت نداد. ویتچرله از مردانی نبود که با اينگونه موانع کار را متوقف کند. در کشورهای کمونيستی هنوز هم اسباب بازی بسيار معروفی بنام Constrooktor وجود دارد که از تعداد زيادی قطعات فلزی و پلاستيکی تشکيل شده. اين قطعات با کمک پيچ و مهره به هم وصل می شوند و اسباب بازيهای مختلفی مثل هواپيما و اتومبيل بدست می آيد. ویتچرله با اين اسباب بازی پسرش، وسيله ای را ساخت که 10 عدد تکمه خشک پلاستيکی را روی آن قرار می داد و با چرخاندن همه تکمه ها بصورت همزمان، در هر وعده 10 عدسی نرم را بصورت پنهانی تراش می داد و توليد می کرد! در تصوير موجود از اين دستگاه که بزودی انشاالله چند روز ديگر روی وبلاگ iransoftlens انتقال خواهد يافت (با کمک دوست عزيزمان آقای عليميرزايی)، به خوبی ديده می شود که برای جلوگيری از داغ شدن عدسی در حال تراش، لوله هایي به قست بالايی دستگاه نصب شده که مايع خنک کننده را روی لنز می ريخته. بدينترتيب، توليد اين لنز آنقدر ساده بود که حتی با کمک يک اسباب بازی ساده، می شد آنرا توليد کرد. اين روش تا بيست سال پيش تنها روش موجود برای توليد لنزهای نرم بود ولی بزرگترين مشکل آن وقتگير بودن آن بود. در اين روش که همان روش معروف Lathe Cut است، استفاده از نيروی انسانی اجتناب ناپرير است و طولانی بودن و دستی بودن آن باعث می شود در توليد انبوه کاربردی نداشته باشد. به همين علت در مراحل بعدی تحول علم کنتاکتولوژی، لازم بود روشهای توليد ارزانتری ابداع شود که توليد انبوه را امکانپذير کند. با پيدايش روش Spin Casting کار ساده تر شد ولی باز هم نياز به روشهای ارزانتر محسوس بود چون Spin Casting نيز نياز به اجرای مراحل مختلف و نيروی انسانی دارد. Moulding يا قالبگيری امکانات بيشتری را برای ساخت لنزهای نرم به ارمغان آورد که انشاالله در مورد روشهای جديد منتج شده از آن در آينده صحبتی خواهيم داشت.
راحتی که با لنزهای نرم برای مردم بوجود آمد، باعث شد که ضرورت توليد انبوه اين لنزها بيش از پيش احساس شود ولی امکان توليد ارزانقيمت آن نبود. بتدريج معلوم شد که لنزهای نرم چند عيب عمده ديگر هم دارند. در قسمت ششم در باره اين نواقص مطالعه بفرماييد.
1) لنزهای ساخته شده از جنس شيشه در سال 1887
2) لنزهای پلاستيک سختPMMA، 1936
3) لنزهای نرم از نوع HEMA ، 1960
4) لنزهای سيليکون الاستومر، 1965
5) لنزهای RGP ، 1974
6) لنزهای سيليکون هايدروژل، 1998
در فاصله ای که من در حال مقدمه چينی بودم، آقای عليميرزايی در شماره مورخ 20 سپتامبر مطلبی را در مورد GPC و تعويض مکرر عدسيهای تماسی عنوان کردند. در اين قسمت کمی درباره لنزهای نرم نوع HEMA صحبت خواهيم کرد تا زمينه برای باز کردن بحث بسيار مهمFrequent Replacement یا تعويض مکرر لنزها مهيا شود.
همانطور که در فهرست بالا می بينيد، سومين نسل عدسيهای تماسی همان لنزهايی است که شايد بتوان آنها را متداولترين لنزهای امروز ايران بدانيم. علت شهرت اين لنزها، راحت بودن روش تجويز و راحتی نسبی مصرف کننده بود. شايد کمتر به ياد آوريم که اين لنزها برای اولين بار در سال 1960 اختراع شدند و امروزه 43 سال از ابداع آنها می گذرد. کاری که Witcherle ، چشم پزشک اهل چکسلواکی انجام داد بسيار با اهميت بود چرا که ماده ای که بدست آورده بود به آسانی قابل تراش بود. اين ماده در ابتدا بصورت جامد تراشکاری می شود و سپس با روش بخصوصی آبگيری آن انجام می شود. اما نکته جالب توجه اين بود که دولت چکسلواکی به او اجازه فعاليت نداد. ویتچرله از مردانی نبود که با اينگونه موانع کار را متوقف کند. در کشورهای کمونيستی هنوز هم اسباب بازی بسيار معروفی بنام Constrooktor وجود دارد که از تعداد زيادی قطعات فلزی و پلاستيکی تشکيل شده. اين قطعات با کمک پيچ و مهره به هم وصل می شوند و اسباب بازيهای مختلفی مثل هواپيما و اتومبيل بدست می آيد. ویتچرله با اين اسباب بازی پسرش، وسيله ای را ساخت که 10 عدد تکمه خشک پلاستيکی را روی آن قرار می داد و با چرخاندن همه تکمه ها بصورت همزمان، در هر وعده 10 عدسی نرم را بصورت پنهانی تراش می داد و توليد می کرد! در تصوير موجود از اين دستگاه که بزودی انشاالله چند روز ديگر روی وبلاگ iransoftlens انتقال خواهد يافت (با کمک دوست عزيزمان آقای عليميرزايی)، به خوبی ديده می شود که برای جلوگيری از داغ شدن عدسی در حال تراش، لوله هایي به قست بالايی دستگاه نصب شده که مايع خنک کننده را روی لنز می ريخته. بدينترتيب، توليد اين لنز آنقدر ساده بود که حتی با کمک يک اسباب بازی ساده، می شد آنرا توليد کرد. اين روش تا بيست سال پيش تنها روش موجود برای توليد لنزهای نرم بود ولی بزرگترين مشکل آن وقتگير بودن آن بود. در اين روش که همان روش معروف Lathe Cut است، استفاده از نيروی انسانی اجتناب ناپرير است و طولانی بودن و دستی بودن آن باعث می شود در توليد انبوه کاربردی نداشته باشد. به همين علت در مراحل بعدی تحول علم کنتاکتولوژی، لازم بود روشهای توليد ارزانتری ابداع شود که توليد انبوه را امکانپذير کند. با پيدايش روش Spin Casting کار ساده تر شد ولی باز هم نياز به روشهای ارزانتر محسوس بود چون Spin Casting نيز نياز به اجرای مراحل مختلف و نيروی انسانی دارد. Moulding يا قالبگيری امکانات بيشتری را برای ساخت لنزهای نرم به ارمغان آورد که انشاالله در مورد روشهای جديد منتج شده از آن در آينده صحبتی خواهيم داشت.
راحتی که با لنزهای نرم برای مردم بوجود آمد، باعث شد که ضرورت توليد انبوه اين لنزها بيش از پيش احساس شود ولی امکان توليد ارزانقيمت آن نبود. بتدريج معلوم شد که لنزهای نرم چند عيب عمده ديگر هم دارند. در قسمت ششم در باره اين نواقص مطالعه بفرماييد.
اشتراک در:
پستها (Atom)